شبي بسيار ساكت است و آنها با اين قوت پارس ميكنند. فقط گوش بده. اين ذكر خواهد بود، مانتراي واقعي همين است؛ فقط به آن صداها گوش بده. او گفت: قبول! با اينكه مطمئن نيستم اين كار فايدهاي داشته باشد، ولي سعي ميكنم.» او به خواب رفت و سگها هنوز در حال پارس كردن بودند. بامداد به من گفت: «معجزه است. من پذيرفتم. شرطم را پس گرفتم. گوش دادم. صداهاي سگها مثل موسيقي شد، و زوزههايشان ديگر مختل كننده نبود. برعكس، به لالايي تبديل شد و با همين لالايي به خواب عميقي فرو رفتم.»
همه چيز به ذهن تو بستگي دارد. اگر مثبت باشي، آن وقت همه چيز مثبت ميشود. اگر منفي باشي، آن وقت همه چيز منفي ميشود، همه چيز تلخ ميشود. لطفاً اين را بهياد بسپار! نه فقط درباره صدا، بلكه درباره هر چيز ديگري در زندگي. اگر احساس ميكني در اطرافت چيزي منفي وجود دارد، دليلش را در درون خودت پيدا كن. دليلش تو هستي. حتماً تو انتظاري داري، خواستهاي داري، حتماً شرطي گذاشتهاي.
هستي را نميتوان واداشت كه به دلخواه تو حركت كند. هستي راه خودش را ميرود.
اگر بتواني با آن جاري شوي، مثبت خواهي بود. اگر با آن بجنگي، منفي خواهي شد و تمامي كائنات اطرافت منفي ميگردد.
درست مانند كسي كه بخواهد بر خلاف جريان رودخانه شنا كند، آنوقت مسير رودخانه منفي بهنظر ميرسد و گويي با تو ميجنگد و تو را بهسوي پايين هل ميدهد. رودخانه كاملاً از وجود تو ناآگاه است، مسرورانه بيخبر است با تو نميجنگد، تويي كه با آن ميجنگي. تو ميخواهي مخالف جريان شنا كني.